حسين ميا به كوفه كوفه وفا ندارد

كوفي بي مروت شرم و حيا ندارد

***

ميون شهر كينه غصه زده شكوفه

خيري تو اين سفر نيست حسين ميا به كوفه

***

ز اوج بي وفايي دلم گرفته امشب

شور مي زنه دل من براي قلب زينب

***

زبي كسي و غربت سر مي ذارم رو ديوار

بگو كه مشكاتون و خوب پر كنه علمدار

***

تا كه سه شعبه ديدم غمين و مضطر تو

وإن يكاد مي خونم براي اصغر تو

***

دارم نصيحتي من برات با قلب محزون

سپيدي گلوي اصغرت و بپوشون

***

قول داده مرد كوفي به دخترش بياره

زكربلا به سوغات براش يه گوشواره!


حضرت مسلم بن عقیل

نهم ذی الحجه یادآور شهادت سفیر کربلا ، حضرت مسلم بن عقیل است. او نوه ابوطالب از قبیله بنی هاشم بود. مسلم در زمان خلافت عمویش علی(ع) از جانب وی متصدی منصب‌های نظامی در لشگر اسلام بود. در دوران امامت حسن بن علی(ع)، مسلم در خدمت ایشان بود. سپس در زمان امامت امام حسین(ع) وی به عنوان نماینده و برای بررسی اوضاع و گرفتن بیعت از مردم کوفه ، عازم این شهر شد و توانست از ۱۸ هزار نفر بیعت بگیرد. در میان این افراد می‌توان به شخصیت‌هایی همچون «شبث ‏بن ربعی‏» و «سلیمان‏ بن صرد» و «مسیب ‏بن نجبه‏» نام برد(1) با عوض شدن والی کوفه نعمان بن بشیر و سر کار آمدن ابن زیاد شرایط برای فعالیت مسلم سخت گردید و والی در صدد سرکوب فعالیت‌های وی برآمد.


دوران اختفا

مسلم ابتدا مدتی در منزل مختار اقامت نمود و سپس به منزل شریک بن اعور رفت. از آنجا که شریک از بزرگان کوفه و بیمار بود ابن زیاد تصمیم گرفت برای عیادت به منزل وی بیاید. شریک و مسلم چنین برنامه ریزی کردند که مسلم در منزل پنهان شود و پس از ورود ابن زیاد هنگامی که شریک به او علامت داد، وی را بکشد. اما پس از ورود ابن زیاد و علامت شریک، مسلم از کشتن وی ابا نمود. پس از رفتن ابن زیاد وقتی علت را از وی پرسیدند گفت به یاد جمله‌ای از پیامبر)ص) افتادم (2) که در آن گفته بود مسلمان به ترور کسی را نمی‌کشد (3) از آن جا که ابن‏ زیاد، برای سرکوبی انقلابیون به دنبال رهبر این نهضت در کوفه یعنی مسلم می‏ گشت، مسلم می‏ بایست جای امن تر و مطمئن تری انتخاب می‌کرد. لیکن مقر و مخفیگاه خود را تغییر داد و به خانه هانی رفت.


دستگیری و شهادت

ابن زیاد سران شهر را گرد آورد و آنان را با تهدید و تطمیع مطیع خویش ساخت. با ایجاد جو رعب و وحشت و دستگیری ها، بیم و هراس بر مردم سایه افکند و از دور مسلم ‏پراکنده شدند. مسلم بن عقیل در کوفه تنها و غریب و بی پناه ماند به گونه‌ای که از هجده هزار نفر که با او پیمان بستند به هنگام مغرب تنها سی نفر باقی مانند و شب هنگام حتی یک نفر هم باقی نماند. مسلم شب به خانه طوعه رفت و پس از آنکه جایگاه او برای ابن زیاد معلوم شد نیروهایی فرستاد، مسلم از خانه بیرون آمد و در کوچه‏ ها و میدان شهر یک تنه با سربازان ابن زیاد جنگید تا آنکه گرفتار شد. او را به قصرابن زیاد بردند. مسلم در آنجا سه وصیت کرد که مسلما به وصیت سوم عمل نشد. اول هفتصد درهم بدهکارم آنچه دارم بفروشید و وام را بپردازید. دوم جسدم را در گوشه‌ای به خاک سپارید و سوم به حسین بن علی(ع) خبر دهید که به کوفه نیاید. پس از گفتگوهای تندی که رد و بدل شد، به دستور ابن زیاد، او را بالای قصر برده، سر از بدنش جدا کردند و پیکرش را به زیر افکندند(4) سر مسلم را همراه سر هانی نزد یزید فرستادند. شهادت مسلم بن عقیل، روز نهم ذی الحجه سال 60 (روز عرفه) بود. قبر مسلم در کوفه است و در سال 1282 ق گنبدش کاشی و ضریحش از نقره شد و اطراف ضریح، مجلل و آینه‏ کاری گشت.

1.       شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص‏۳۶.

2.       الایمان قید الفتک طبری ج ۷ ۲۴۸

3.       قیام حسین نوشته دکتر سید جعفر شهیدی نشر فرهنگ اسلامی

4.       مقتل الحسین، مقرم، ص ۳۳۷.

http://www.askdin.com/thread1255.html