اندر حکایت شیراز
قرار بود اقا مهدی سه روز بره همایش ما هم گفتیم بد نیست ما هم بریم هم فال است هم تماشا البته قبل از رفتن زانو درد شدید داشتم و یکی از مواردی که دل را به دریا زدم همین درد زانو بود و از اونجا که مهمان سرا های تامین اجتماعی پر بود در مورد جای اقامت هم دل به دریا زدیم که شاید موفق به گرفتن سوئت فرهنگیان شویم و....
اما خدارا شکر که همه چیز به خواست خدا به بهترین شکل جور شد و پاهای بامرام ماهم کاملا با سفر همراهی کرد
اولین جایی را که دیدیم و بهتر بگویم زیارت کردیم بارگاه با محبت شاهچراغ بود اره بامحبت! چون واقعا در این حرم یه احساس نزدیکی و محبت زیاد داشتم چند ساعتی موندیم شاهچراغ و بعد هم به مهمانسرای فرهنگیان رفتیم که قسمت بود فقط 1 ساعت اونجا باشیم و لطف خدا مهمان سرای تامین اجتماعی جور شد و نقل مکان کردیم به بیمارستان شهید بهشتی و در مهمانسرایی که اونجا بود وارد شدیم
بعد از ظهر سه شنبه (92.07.30) به زیارت حافظ شیرازی رفتیم واقعا زیبا بود و آدم احساس پر کشیدن داشت برای اولین بار کنار حافظ فال حافظ گرفتم:
الا ای طوطی گویای اسرار مبادا خالیت شکر ز منقار
روز چهارشنبه اولین روز همایش بود لذا صبح زود خودمون را به خیابان نشاط سالن سینا و صدرا رسوندیم و بعد از پذیرش با مهمان نوازی شیرازی ها مواجه شدیم و ژتون سه روز ناهار را دریافت کردیم تا ساعت 11 در سالن همایش نشستیم و بعد که فهمیدیم باغ ارم نزدیکه تصمیم گرفتیم تا زمان ناهار بریم باغ ارم که بسیار زیبا بود
اصلا نمیدونستیم کدوم یک از صحنه های زیبای این باغ را در قاب یک عکس اسیر کنیم خلاصه تا می شد در ژست های مختلف عکس گرفتیم ;-)
بعد از ظهر هم به سرعت خودمون رو به مرو دشت و از اونجا به مجموعه تخت جمشید رسوندیم من که تا قبل از این احساس میکردم اصلا چرا باید ادم بره چند تا ستون سنگی تو یه بیابون را ببینه وقتی به اونجا رسیدم فهمیدم اوه ه ه قصه خیلی مهم تر از این چند تا ستونیه که همش تلویزیون به عنوان تخت جمشید معرفی میکنه و وسعت خیلی بیشتری داره و چه غروب زیبایی داشت یه جور احساس عزت را به ادم منتقل می کرد.
از تحت جمشید خودمون را به سرعت به شاهچراغ رسوندیم آخه شب عید غدیر بود باید زود می رفتیم تا به جشن و مراسم برسیم ولی واقعا چرا اینقدر سرد و بی روح بودند شبی به این مهمی اصلا جشنی که برگزار شد در خور توجه نبود و یه جورایی خورد توی ذوقم :-( در سومین حرم پاک در ایران چنین مراسمی خوب تو ذوق خوردن هم داره حسینیه ها و امامزادگان یزد چنین مراسم هایی رو دهها برابر با شکوه تر برگزار میکنه بعد در حرم شاهچراغ!!!!!
و اما پنجشنبه صبح کاملا به کریم خان زند اختصاص داشت چون از حمام و مسجد و بازار وکیل دیدن کردیم و بعد از ظهر بعد از ارگ کریم خان به آرامگاه سعدی رفتیم زیبا بود ولی خیلی جالب بود حوض ماهی سعدی و اینکه من نمیدونستم ارامگاه سعدی باغ خودش بوده از اونجا هم به دروازه قرآن رفتیم و قبر وزیر شاه شجاع و خواجوی کرمانی را دیدیم و از بالای کوه کنار دروازه قران کل شیراز را در زیر پایمان نظاره گر شدیم و همونجا شام خوردیم و برگشتیم
جعمه صبح راهی نارجستان قوام و خانه زینت الملوک شدیم که در نوع خود بسیار زیبا بود خصوصا آینه کاری های سالن ها بعد از ظهر هم ساعت 5/30 بلیط برگشت داشتیم و بعد از اینکه از همایش برگشتیم وسایل را جمع کردیم و راهی پایانه کار اندیش شدیم به یزد و خانه و کاشانه خود برگشتیم
ولی واقعا شهر زیبایی بود البته چند جای دیگه هم بود که خارج از شیراز بود و نتونستیم بریم ولی باخودمون قرار گذاشتیم بعد از خریدن ماشین به شیراز بیاییم و آبشار مارگون و تنگه براق و... در اولویت قرار بگیرن .
خدا راشکر به خاطر این همه زیبایی و این همه لطف مرحمتی که بر ما داشت که امکان دیدن این همه زیبایی را پیدا کردیم.
الحمدالله رب العالمین کثیرا علی کل حال
الحمدلله کما هو اهله