سفر به دنیا
این چند روز هر وقت به سفر شیراز فکر میکنم باورم نمیشه که ما این مسافت را پیمودیم و حضوری تمام دیدنی ها را دیدیم و برگشتیم به خونه و دوباره همه چیز طبق معمول قبل پیش میره یعنی همش با خودم فکر میکنم که متوجه گذر زمان نمیشم اگر چه زمان بدون توجه به این موضوع کار خودش را میکنه و می گذره حالا نتیجه ای که این فکرها برام داشته اینه که واقعا امدن ما به این دنیای فانی هم مثل یک سفره سفری که از خونه اصلی ما شروع شده چند سالی طول میکشه زیبایی های دنیا را باچشم نظاره میکنیم توی این سفر خوش میگذرونیم و البته بعضی وقتها هم باید سختی سفر را بچشیم و تحمل کنیم و بعد هم...
به خونه اصلیمون باز میگردیم ولی ممکنه که اون موقع هم باورمون نشه که چند سالی به دنیا سفر کردیم و مثل سفر هایی که الان داریم و بعد از بازگشت فکر میکنیم خواب دیدیم اون موقع هم فکر کنیم سفر به دنیا یه خواب بوده؟
وقتی به دنیا این شکلی نگاه میکنم هم خوشحال میشم هم نگران ، خوشحالیم از این جهته که پس این دنیا با تمام سختی ها و بدی هاش ماندگار نیست و بالاخره تموم میشه و نگرانیم برای اینه که چرا این سفر تموم شدنی را به خودمون سخت میگریم و بهترین استفاده را نمیکنیم تا دست پر به خونه ابدیمون برگردیم و واقعا سوغاتی ما از این سفر چیه؟کوله باری از حرص و طمع و بد خلقی و..... گناه یا نه شاد و خوشحال برمیگردیم با دستی پر از محبت و مهربونی و کار خیر و خاطرات دلنشین
خدایا کمکم کن تا سفرم به این دنیا باخیر و خوشی تموم بشه و با شادی به خونه بازگردم
آمین آمین یارب العالمین