سپاسگزارم استاد
چقدر زود دیر می شود
یک سالی بود که از فیض کلاس ها و جلسات حاج آقا مجتبی تهرانی بی نصیب بودم و هر وقت یاد روزهای گذشته می افتادم دلم سخت می گرفت که چرا دیگه امکان شرکت در اون مراسم را ندارم البته چند وقت قبل هم که تهران بودم ایشون کسالت داشتند و تقریبا جلسه ای که با سخنرانی خودشون باشه را نداشتند ولی همین که می شد بری بیت اقا مجتبی و مراسمی باشه و نماز را به امامت ایشون بخونی غنیمت بود تا اینکه چهارشنبه گذشته با شنیدن خبر فوت ایشون میخ کوب شدم و دلم سخت لرزید هرچه خواستم خودم را نگه دارم نشد آخه مامانم اومده بود خونمون نمی خواستم بعد از این همه مدت که اومده حالا بی حالی و ناراحتی منا ببینه ولی واقعا احساس می کردم قلبم فشرده شده خلاصه بغض تو گلوم مهمون داری نکرد و شکست خیلی دلم براش تنگ شدیاد تیکه کلام حاج اقا افتاده بودم بعد از توضیحات مفیدی که در مورد هر بحثی می داد اخر جمله می گفت :شد آقا
و چقدر خوب شد اقا همون طور که آرزو داشت در ایام عزای سالار شهیدان به مولای خودش اباعبدالله پیوست و چقدبد شد که دیگه نیست تا تشنه لبان معرفت حسینی را سیراب کنه واقعا احساس اینکه میگن بعضی ها پدر معنوی ادم هستند را درک کردم اگر چه لایق نبودم تمام مباحث ایشون را درک کنم ولی همون چیزی را هم که در بضاعت ناچیز خودم دریافت کرده بودم خیلی کمکم کرده بود .
خلاصه این پدر معنوی را از دست دادم و تنها با آموزه های ایشون و خاطراتشون سپری میکنم امیدوارم که دعاهای عمومی ایشون شامل حال بنده حقیر هم بشود تا شاید به نفس این مرد خدا مثل خودش عاقبت به خیر شوم